دکتر علی میرزامحمدی/ روزنامه اعتماددر ماه های اخیر خبرهایی از دستگیری مجرمانی منتشر می شود که در سال های پیش جزو نخبه های دانشگاه های معتبر کشور بوده اند. دانشجویان نخبه ای که می توانستند با توانمندی های ذهنی و نوآوری های خلاقانه خود به رونق صنعت، اقتصاد، دانش و فرهنگ این کشور خدمت کنند امروز به کلاهبرداران و مجرمان حرفه ای تبدیل شده اند. این نوشتار تاملی آسیب شناختی است بر این پدیده اجتماعی. بین بهره
هوشی مجرمان با نوع جرایم رابطه معناداری وجود دارد. بر این اساس، ارتکاب جرایم سازمان یافته و پیچیده، نیازمند افرادی باهوش است. عبارت «هوش
سیاه» بازتاب دهنده رابطه بین بهره هوشی بالا با جرایم پیچیده است. جرایم رایانه ای، جرایم طراحی شده و جرایم مبتنی بر آزمایش های شیمی و تقلب های علمی نمونه ای از جرایمی هستند که عبارت هوش سیاه را درباره آنها می توان به کار گرفت. اما سوال این است که کدام شرایط اجتماعی، نخبه های دانشگاهی را به جای خدمت به کشور به ورطه جرایم سازمان یافته و «
اسارت هوش سیاه» می کشاند؟ قانون شکنی و قانون گریزی نخبه ها را در ساختار اجتماعی ناکارآمد، بی سازمانی اجتماعی و شرایط آنومی می توان تبیین نمود. با الهام از «رابرت مرتون» جامعه شناس امریکایی، رفتارهای نابهنجار و ضد ارزش را می توان محصول ناهماهنگی بین اهداف و ابزاری تلقی نمود که جامعه برای رسیدن به آنها در نظر می گیرد. بر این اساس در یک جامعه پایدار، میان اهداف اجتماعی و راه های پذیرفته شده از سوی عامه مردم برای دستیابی به آنها تعادل وجود دارد. نخبه های دانشگاهی پس از پایان تحصیلات تلاش می کنند تا متناسب با استعداد و توانمندی خویش، با ابزارهای موجود به اهداف ارزشمند اجتماعی دست یابند. شغلی مناسب با درآمد بگذارید پدرانه بنویسم!...
ما را در سایت بگذارید پدرانه بنویسم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mirzamohammadi بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 15:52